تلوق تلوق

داشتم با خاله ام توی خیابون راه میرفتم کفشم پاشنه داشت(سه سانتی) ولی حسابی صدا ی تق تق میداد !!!

داشتیم از کفشام میگفتیم که خالم گفت منم توی دانشگاه پاشنه بلند پوشیدم ولی توبه کردم اونجا دیگه نپوشم !!!

گفتم چرااااا؟؟؟؟؟؟؟؟گفت همه نگام میکردن!!!گفتم :وا.....چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟  گفت اخه تلوق تلوق صدا میداد وای نزدیک بود همون وسط قهقهه بزنم که البته زدم و یکی دو نفر که توی خیابون بودن چپ چپ نگام کردن !!!خاله ام که خودش نفهمیده بود عجب سوتی سه ای داده داشت واسه من چشم و ابرو میومد که لال شو آبرومونو بردی یه ذره که آروم شدم واسش گفتم چی شده ایندفعه دو تایی داشتیم میخندیدیم

[ دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:خاله,دانشگاه,سوتی, ] [ 1:51 ] [ Anjell ] [ ]
مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه